يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۰۴ ب.ظ

درباره سايت

منجی عصر

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

داستانهای استاد

 داستان

ریش‌تراشی


جوانی همیشه ریشش را با تیغ می‌تراشید. 


وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت:


«مادرم می‌گوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می‌کنند سنت زیاد است. 


آن وقت می‌گویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!» 
  

کشاورزی الاغ پیری داشت

 داستان



یه داستان جالب 
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد ! کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد ! پس برای این که حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد ، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود ! مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند ، اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد ، سعی می کرد روی خاک ها بایستد ! روستایی ها همین طور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا این که به لبه ی چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد !
مشکلات مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم : اول این که اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود !