يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ

درباره سايت

منجی عصر

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

امید هم ز آمدنت نا امید شد

 مذهبی ادبی

ای که چون موسی عصایت را به دل ها می زنی |
مُردم از غم، این عصا در قلب من چون تیر شد *

ای مسیحای تمام شیعیان، عیسای من |
نِی غلط گفتم که عیسائیت عالم گیر شد *

یوسف کنعان من، کنعان شعرم پیر شد

باز آی از مصر باور کن که دیگر دیر شد


درد هجرت چشم یعقوب دلم را کور کرد

پس تو پیراهن بیاور، ناله ام شب گیر شد


ای که چون موسی عصایت را به دل ها می زنی

مُردم از غم، این عصا در قلب من چون تیر شد


ای مسیحای تمام شیعیان، عیسای من

نِی غلط گفتم که عیسائیت عالم گیر شد


فصل غم، اندوهِ بی پایان، خزانِ بی بهار

شعله زد بر خاک، خاک سرزمینم قیر شد


آسمان سینه ام ابری است ای باران ببار

بس نباریدی دلم چون سوره ی تکویر شد


طاق ابرویت نشان از ذوالفقار حیدر است

لا فتی الا علی از سوی حق تقریر شد


ماهِ پاکِ شامِ تنهاییِّ قلب خسته ام

شان تو درعرش و در فرش آیه ی تطهیر شد


پرده ی دیوار کعبه شد سیه از دوریت

شرحِ هجران تو در بیت خدا، تفسیر شد


گفت روزی مادرم دانی که آقایت کجاست؟

منزل او در میان آسمان تقدیر شد


تا که گوشم این سخن از مادرم بشنید، رفت

بر سر این مساله با ذهن من درگیر شد


گر همین باشد که مادر گفت پس دیگر چرا

در اذان روز جمعه آسمان دل گیر شد؟


ناله ام نالید از نالیدنت، ای منتقم!

ناله ات از بهر آن طفلان بی تقصیر شد


سهم جدّ اطهرت از سرزمین کربلا

یک تن بی سر، وَ صدها نیزه و شمشیر شد

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی