يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۲:۵۴ ب.ظ

درباره سايت

منجی عصر

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

روشن باش، تا آتش دشمن را خاموش کنی!

 مذهبی

روشن باش، تا آتش دشمن را خاموش کنی!


علی اکبر جوان مومن ولایت‌مداری بود که تمام ویژگی‌های مورد نظر ولی زمان را در خود جمع کرده بود. وجودش از صبر و سخاوت و کرامت و تقوا و حلم و بصیرت و علم و شجاعت لبریز بود. او هر کجا که بود، با رفتارش گره از ابروان ولی می‌گشایید. علی اکبر نمونه بارز یک جوان ولایی بود. جوان مومن ولایی یعنی آنکه هر جا که اسلام به او نیاز داشت، وارد عرصه شود و نگذارد فرمایش مولایش روی زمین بماند. و او اینچنین در روز پیکار گره از ابروان ولی می‌گشایید. 


علی اکبر شبیه‌ترین مردم به پیامبر اعظم بود، اما امت رسول در روز عاشورا بی تفاوت به این شباهت آشکار و بی توجه به آن نسبت نزدیک، از روی حقد و کینه کشتند او را به بلای عظیم. کینه‌های کوفیان از جوان ولایتمداری که چون حیدر کرار عرصه را برای مستکبرین تنگ کرده بود، شمشیرهایی شد که ناجوانمردانه بر تنش نشست. چرا که پیش از آن، علی اکبر امان لشگر کر و کور کفر را بریده بود. جوان مومن ولایی، همان علی اکبری‌ست که نگذاشت، امر ولی روی زمین بماند. علی اکبر، هر کجا که به او نیاز بود، حی و حاضر بود. خیبرگشایی اگر بود، علی بود. مأموریت آبرسانی اگر بود، علی بود. گره گشایی اگر بود، علی بود.
 

آری، بهترین راه مبارزه با یزیدیان، همین است، باید علی‌وار پای رکاب حضرت ولی ماند و جنگید. در طول هشت سال جنگ سخت تحمیلی هم، این علی‌اکبرهای حسینی بودند که به میدان نبرد رفتند تا با دفاع مقدسشان گره از پیشانی امام خود باز کنند. جنگ آمد تا علی‌اکبرهای امت، طلایه‌دار این قافله عاشورایی شوند. آنها رفتند تا غم از دل ولی بربایند و با سماجت عاشقانه خود لبخند را به لب‌های مبارک او بازگردانند. جنگ هشت ساله آنقدر سرباز علی‌اکبر سیرت داشت، که دشمن یزیدی آن روزها نتوانست امام‌ جامعه را در گودال تنهایی محاصره کند! بعد از پایان آن هشت سال نبرد، جنگ تمام شد اما باز مبارزه باقی بود. تنها ترفند دشمن و عرصه مبارزه با او تغییر کرد. میدان دانشگاه، عرصه علم، کف جامعه، وادی اقتصاد، صحنه سیاست، اتاق فکر و آزمایشگاه فناوری‌های نوین، جملگی صحنه نبرد علی‌اکبرها با ایادی مستکبرها بود. 
 

امروز برای ما فرصت چندانی باقی نیست. باید عرصه نبرد را بی‌معطلی بشناسیم تا شبیخون نخوریم. باید حربه حمله دشمن را تحلیل کنیم تا بتوانیم صف‌های به هم پیوسته آنان را تجزیه کنیم و اجزای آن را از بین ببریم! اینجا سیاهی‌لشگر به کار ولی امر نمی‌آید. باید با دستی پر راهی عرصه جهاد شویم تا مخلصانه هر آنچه که در چنته داریم را برای حمایت از ولایت رو کنیم. میدان مبارزه تمام‌عیار، جنگجوی علی‌اکبری می‌طلبد، نه سرباز صفر. فردا که زخم‌های کاری و کینه‌های کوفیانه استکبار سر وا کرد، باید همچون مصطفی احمدی‌روشن‌ها در هر دقیقه و هر ثانیه و هر لحظه، آماده پذیرش بمب‌های ساعتی یزیدیان باشی! بمب‌هایی پلیدی که امروز همان نقش شمشیرهای یزیدی دیروز را - برای اربا اربا کردن - برعهده دارند!
 

پس بیا چون علی‌اکبران حسینی، روشن باشیم تا یک به یک آتش فتنه‎های دشمن را خاموش کنیم! باید روشن باشیم تا دشمن از میدان‌داری‌مان عصبانی شود. باید همچو مصطفی - که مقتدایش علی‌اکبر بود - روشن باشیم تا دشمن برای از میان برداشتن‌مان ساعت‌ها و روزها وقت خود را صرف کند تا برایمان نقشه‌ها بکشد. بیا آنقدر روشن باشیم که فوت بیهوده دشمن برای خاموش کردن ما، سوسوی هزاران مشعل را شعله‌ور کند! همچون اکبر حسین، باید برای ولی، علی باشیم! 
 

قبل از آنکه زلف پریشان آه ِولی، به سینه چاه گره بخورد، امر ولایت را بدل به عمل کنیم. نگذار فرمایش ولی، تبدیل به خواهش شود! عملیات، چند مدتی می‌شود که آغاز شده، نگاه کن، عرصه نبرد بی‌پرده پیش رویمان عیان است. تا دیر نشده همت کن و پیشانی‌بند جنگ را بر سر ببند و راه بیفت!



نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی