بایگانی
- بهمن ۱۳۹۴ (۵)
- دی ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۹)
- مهر ۱۳۹۴ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۹۰)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۳)
خلاصه آمار
پربحث ترين ها
-
بردگی نه زندگی
نظرات: ۵ -
زندگی یعنی وقف او شدن ..
نظرات: ۳ -
همه بدبختیهای بشر
نظرات: ۲ -
-
-
تو مرا بردی به شهر یادها
نظرات: ۱ -
نامه ای به صادق زیباکلام
نظرات: ۱ -
اشعار و مدایح ولادت امام رضا (ع)
نظرات: ۱ -
دختر خوب کیست؟!
نظرات: ۱ -
یاامام رضا(ع)
نظرات: ۱
محبوب ترين ها
-
۵۵۱ -
۵۳۷ -
۵۸۹ -
۴۲۷ -
۳۴۴ -
۵۱۳ -
۵۶۶ -
۳۶۳ -
۳۲۵ -
۵۶۰
۸۸ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است
اینقدر جوانان حزباللهی را به اسم افراطـی نکوبند
گزارشی از ریشهها و پیامدهای هشدار صریح رهبر انقلاب
اینقدر جوانان حزباللهی را به اسم افراطـی نکوبند
امام خامنه ای
اهمیت تفکر زن در جامعه
زن تنها خود به راهی نمیرود، مردها را در آن میبرد؛ اهمیت تفکر زنان در یک جامعه در این است.
لبیک یاخامنه ای
فیلم جشن تکلیف آرمیتا با هدیه رهبر انقلاب
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» جشن تکلیف آرمیتا رضایی نژاد فرزند داریوش رضایی نژاد از شهدای هسته ای کشورمان برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب به مناسبت جشن تکلیف آرمیتا یک جلد کلام الله مجید با دست خط خودشان به وی هدیه کردند.
آرمیتا در این مراسم در پاسخ به خبرنگار که از او پرسید مرجع تقلیدت کیست؟ با لحن با نمک کودکانه اش گفت: حضرت آقا.
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، متن دست خط رهبری بر قرآن اهدایی به "آرمیتا" به این شرح است:
- بسمهتعالی
جشن تکلیف بر آرمیتای عزیز مبارکباد
امیداست در پرتو قرآن، خوشبخت و در راه آرمانهای قرآنی ثابت قدم باشد انشاالله
سید علی خامنهای
یاصاحب الزمان
یک جمعه می بینید نگاه شرقی من / خورشید پیدا می شود از غروب دنیا.
آقا نماز جمعه ی این هفته با تو / پای برهنه آمدن تا کوفه با ما...
کوتاه نوشت
مذهبی ادبی هنر دلنوشته ویژه ها رنگارنگ
قدم ها را محکم بر
زمینی می گذارم
که آخر من را بر
خود فرو می برد ...
منتخب یادداشت های استادپناهیان
آدم اول از وجود خدا آگاه میشود، بعد با صفای باطن به خدا ایمان می آورد، بعد با تلاوت قرآن با او آشنا میشود، بعد با عمل به دستوراتش به او کمی نزدیک میشود، بعد با مناجات و دعا با خدا انس میگیرد، بعد با تواضع و محبت به دوستان خدا و خدمت به آنها نزد خدا محبوب میشود، بعد عاشق خدا میشود.
نموداردرختی انتظار
از غــدیـــر تــا عـــاشـــورا
کدام برنامه تلویزیونی مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت؟
تنها دو قدم تا رضایت امام زمان (عج)
ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟...
یاعلی
حرف دل
خواهرم بیداری...؟؟؟
بی قرارم اینک ...
پشت خطم ،...
وصلی ؟؟؟
خواهرم باتوسخن میگویم ..
اگر آقای غریبم آید
وبگوید دختر
سالها پشت در غیبت اگر من ماندم
این همه ندبه ی غربت خواندم
همه اش وصل به گیسوی تو بود
چه جوابی داری؟؟؟
اگر آقا گوید
از سر عشق خیالی که توکردی آواز
من ندارم سرباز
چه جوابی داری ؟؟؟
دختر شیعه هنوزم وصلی؟؟؟؟
تو رو ارباب قسم قطع نکن
سالها منتظرم
مرغ بی بال وپرم
رحمی کن
اللهم عجل لولیک الفرج
تنهـاتـرین سـردار ، مظلـومتـرین نظـام!
به گزارش به سوی بیداری: سرانجام زنگ پایان انتخابات یازدهم در ۲۴ خردادماه ۹۲ به صدا درآمد و روسیاهی برای نیّتخوانها و شبههپراکنهایی ماند که نظام را متمایل به زید و بکر و عمرو جلوه می دادند و امثالهم را از پیش، بعنوان رئیس فرمایشی معرفی می نمودند!
نکته قابل توجه در انتخابات اخیر، پیروزی شکننده و کسب اکثریت خفیف آراء توسط شخص منتخب ملت است که توانست با تنها ۰/۷ درصد بیش از حدنصاب قانونی ۵۰ درصد، نامش را بعنوان هفتمین رئیس جمهور اسلامی ایران به ثبت رساند.
برتری نامزد پیروز انتخابات یازدهم درحالی صورت گرفت که براساس تحلیل ها و تفاسیر ماخولیایی صورت گرفته از سوی رسانه های ضد انقلاب و معاندین نظام، گزینه مدنظر حاکمیت جمهوری اسلامی شخصی غیر از فرد مذکور محسوب می شد و علی الظاهر نظام جمهوری اسلامی تمایلی به روی کار آمدن وی نداشت.
در چنین شرایطی و بر طبق پیش بینی های صورت پذیرفته توسط این قبیل بنگاههای خبرپراکنی، نظام اسلامی می توانست با دستبرد ۰/۷ درصدی در آراء، انتخابات را به دور دوم کشانده و اهداف مدنظر خویش را پیاده سازی نماید چراکه کاستن حدود ۲۵۰ هزار رأی، نه حساسیت برانگیز خواهد بود و نه محلی از اعراب و اعتنا خواهد داشت!
در همین ارتباط اولین سوالی که اذهان خطور می کند این است که آیا برای نظامی که پیشتر به تقلب ۱۱ میلیونی در دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری متهم شده بود، دستکاری قریب به ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار رأی کار دشواری خواهد بود؟!
به یقین که اعمال اینگونه تغییرات جزئی در نتیجه انتخابات به راحتی آب خوردن خواهد بود اما جابجایی حتی یک رأی هم در قاموس نظام مقدس جمهوری اسلامی جای نخواهد داشت.
جمهوری اسلامی در تمام سی و چند انتخابات برگزار شده در طول سه دهه عمر با برکتش، خیانت در امانت جمهور را جایز ندانسته و با اقتدار تمام از آرای ملت صیانت کرده است؛ همانگونه که رهبری فرزانه انقلاب در نماز جمعه تاریخی ۲۹ تیرماه ۸۸ فرمودند: «جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست.»
چه نیک گفته اند؛ “تاریخ بهترین قاضی است” چراکه تنها گذشت زمان توانست حقانیت و مظلومیت نظام جمهوری اسلامی را در قضایای ناگوار و تهمتافکنیهای ناروای سال ۸۸، به اثبات رساند.
جمهوری اسلامی و ایضاً زعامت معظم آن، اگرچه مورد تهمتهای پرشماری واقع شد، اگرچه فرصتها و ظرفیتهای متعددی را از دست داد، اگرچه تحت فشار قرار گرفت و اگرچه هزینههای گزافی را پرداخت نمود؛ اما با تأسی از آیه شریفه «و استعینوا بالصبر و الصلاه»، صبر پیشه کرد و زمان را قاضی قرار داد تا مُحق بودنش را به منصه رساند.
بحمدالله زمان گذشت و سرافکندگی برای کسانی ماند که “قانونشکنی کردند” و “فتنه به راه انداختند” و “نامه بی سلام و والسلام مرقوم داشتند” و “بیانیههای تهدیدآمیز صادر نمودند” و “آقاسلطان را پیراهن عثمان کردند” و “خواهان بازپسگیری آرایشان بودند” و شرم را خوردند و حیا را قی کردند!
اینجاست که مکر و نیرنگ “باطل السحر بافتههای خناسان” به خودشان باز می گردد و سره از ناسره و حق از باطل تمیز داده می شود و روسیاهی برای زغال فروشان باقی می ماند!
منبع: صراط
رابطه میان رهبر و مردم از دیدگاه امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام درباره ی رابطه ی میان رهبر و مردم می فرماید:
«... و بزرگترین حقی که خدا واجب کرده است،حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است،حقوقی که خداوند بر هریک از این دو نسبت به هم واجب کرده و آن را سبب دوستی و الفت آنان و ارجمندی دینشان قرار داده است،مردم جز به صلاح حاکمان،اصلاح نپذیرند و حاکمان جز به پایداری مردم،نیکو نگردند،پس هنگامی که مردم،وظیفه ی خود را نسبت به حاکم انجام دادند و حاکم نیز حق آنان را ادا کرد،حق در بین این ها ارزشمند می شود».(1)
امیر المومنین در سخنان خود،این حقوق را می شمرد و از آنها یاد می کند:
«ای مردم،همانا من به گردن شما حقی دارم و شما نیز بر من حقی دارید و اما حق شما بر من این است که شما را نصیحت و راهنمایی کنم و درآمد های بیت المال را به شایستگی بین شما تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا نادان نمانید و تربیت کنم تا یاد بگیرید، و اما حق من بر شما این است که شما به بیعت خود وفا کنید و مرا در پنهان و آشکار نصیحت و یاری کنید و هنگامی که شما را خواندم،اجابت کنید و هنگامی که فرمان دادم،اطاعت نمایید.»(2)
پی نوشت:
1-نهج البلاغه،خطبه ی 207[216- دشتی]
2-نهج البلاغه،خطبه ی 34
منبع:قرآن وتعلیمات دینی(3) سال سوم دبیرستان- 1388-صفحه ی 179 و 180
امام مهدی(عج): واسطه بین خدا و خلقش تا قیامت قطع نخواهد شد
پس از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام در میان شیعیان، در مورد جانشین ایشان اختلاف پیش آمد امام مهدی علیهالسلام در پاسخ به نامه شیعیان چنین نوشتند:
بنام خداوند بخشاینده بخشایشگر
خداوند، ما و شما را از گمراهیها و فتنهها مصون و محفوظ دارد! و به ما و شما روح یقین موهبت فرماید! و ما و شما را از فرجام بد روزگاران پناه دهد.!
حقیقت این است که: خبر شک و تردید گروهی از شما در دین، به من رسیده و از تردیدی که در مورد امامان و سررشته داران امورشان به دل آنان راه یافته، باخبر شدیم و از این جهت بخاطر شما، نه بخاطر خودمان، اندوهگین گردیدیم و در مورد شما، نه در مورد خودمان ناراحت گشتیم؛ چرا که خداوند با ماست وبا اتکال به او، نیازی به دیگری نداریم وحق با ماست و از این رو اگر کسی از ما برگردد، هرگز ما دلهره و هراس نخواهیم داشت.
هان ای بندگان خدا! چرا به آفت شک و تردید گرفتار آمده و در وادی سرگردانی وحیرت میچرخید؟ آیا نشنیده اید که خداوند میفرماید:
(ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا فرمانبرداری کنید واز پیامبر خدا وصاحبان امر، اطاعت نمایید؟)
و آیا آنچه را که در روایات، در مورد رخدادهایی که در زندگی امامان گذشته و آینده شما میباشد، نمیدانید؟
آیا ندیدید که چگونه از عصر آدم تا زمان حضرت عسکری علیه السلام سنگرها و پناهگاههایی برای شما قرار داده تا بدانها پناه برید.
و نشانه ها وپرچمهایی قرار داده است که بوسیله آنها راه حق را بیابید تا آنجایی که هر گاه نشانه وپرچمی ناپدید گشت، پرچم دیگری پدیدار میگردد وهنگامی که ستارهای افول نماید، ستاره دیگری درخشیدن آغاز میکند؟
پس، هنگامی که خداوند، یازدهمین امام نور حضرت عسکری علیه السلام را از این جهان به جهان دیگر برد، شما پنداشتید که خدا دین خویش را باطل ساخت و وسیله ارتباط و پیوند میان خود و مخلوق خود را برداشت و قطع کرد.
نه! هرگز چنین نبوده و نخواهد شد تا روز رستاخیز فرا رسد و فرمان خدا نمایان گردد در حالی که دشمنان حق را خوش نیاید.
امام پیشین، حضرت عسکری علیه السلام که درگذشت، به نیکبختی وبر راه ورسم پدران گرانقدر خویش از دنیا رفت و دانش او نزد ماست و جانشین او و آنکه بجای او قرار می گیرد از اوست.
جز بیدادگر و گناهکار کسی در جانشینی او با ما به کشمکش ومخالفت برنمیخیزد وجز انکارگر حق وکافر، هیچ کس جز ما که پیشوای پس از او هستیم، کسی ادعای جانشینی او نمینماید.
واگر نه این بود که امر خدا، مغلوب وراز الهی، آشکار میگردید که نباید چنین شود، به گونه ای که حق وحقیقت وموقعیت درست ما، بر شما روشن می شد که خردهایتان دچار بهت و حیرت گردد و تردیدتان از میان برود، اما آنچه را که خدا خواسته است، انجام می شود وبرای هر سرآمدی نوشته ای است.
بنابراین، پروای خدا را پیشه سازید و تسلیم ما شوید و کار دین و معنویت وتدبیر امور وتنظیم شئون جامعه را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه وحی و معنویت، سیراب بیرون آوریم، همانگونه که راهنمایی و وارد ساختن شما به سرچشمه نور و هدایت از سوی ما بود.
در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده است نروید واز راه درست به راه چپ انحراف نجویید و با دوستی ما، حرکت درست و بی انحراف خویش را بر آیین روشنی، استوار سازید! من شما را نصیحت و خیرخواهی کردم وخداوند بر من وشما گواه است….
«متن حدیث»
بسم الله الرحمن الرحیم
عافانا الله وایاکم من الضلاله و الفتن و وهب لنا ولکم روح الیقین و أجارنا و ایاکم من سوء المنقلب.
انه أنهی الی ارتیاب جماعه منکم فی الدین وما دخلهم من الشک والحیره فی ولاه أمورهم، فغمنا ذلک لکم… لا لنا وساءنا فیکم… لا فینا، لأن الله معنا ولا فاقه بنا الی غیره والحق معنا، فلن یوحشنا من قعد عنا….
یا هؤلاء!… ما لکم فی الریب تترددون؟! وفی الحیره تنعکسون؟!
أو ما سمعتم الله عزوجل یقول: (یا ایها الذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الامر منکم).؟!
أو ما علمتم ما جاءت به الآثار مما یکون ویحدث فی أئمتکم عن الماضین والباقین منهم علیهم السلام؟!
أو ما رأیتم کیف جعل الله معاقل تأوون الیها، وأعلاما تهتدون بها من لدن آدم علیه السلام الی آن ظهر الماضی علیه السلام، کلما غاب علم بدا علم، واذا افل نجم طلع نجم؟!
فلما قبضه الله الیه ظننتم أن الله تعالی أبطل دینه وقطع السبب بینه وبین خلقه؟!
کلا!… ما کان ذلک ولا یکون حتی تقوم الساعه ویظهر أمر الله سبحانه وهم کارهون، وان الماضی علیه السلام مضی سعیدا فقیدا علی منهاج آبائه علیهم السلام وفینا وصیته وعلمه ومن هو خلفه ومن هو یسد مسده، لا ینازعنا موضعه الا ظالم آثم، ولا یدعیه دوننا الا جاحد کافر.
ولو لا أن أمر الله تعالی لا یغلب وسره لا یظهر ولا یعلن، لظهر لکم من حقنا ما تبین منه عقولکم ویزیل شکوککم، لکنه ماشاءالله کان ولکل أجل کتاب. فاتقوا الله وسلموا لنا وردوا الأمر الینا، فعلینا الاصدار، کما کان منا الایراد ولا تحاولوا کشف ما غطی عنکم، ولا تمیلوا عن الیمین وتعدلوا الی الشمال، واجعلوا قصدکم الینا بالموده علی السنه الواضحه، فقد نصحت لکم، والله شاهد علی وعلیکم.
ولو لا ما عندنا من محبه صلاحکم ورحمتکم والشفاق علیکم، لکنا عن مخاطبتکم فی شغل فیما قد امتحنا به من منازعه الظالم العتل الضال المتتابع فی غیه المضاد لربه، الداعی ما لیس له، ییحق من افترض الله طاعته، الظالم الغاصب.
وفی ابنه رسول الله صلی الله علیه واله وسلم لی أسوه حسنه، وسیردی الجاهل رداءه عمله وسیعلم الکافر لمن عقبی الدار..
عصمنا الله وایاکم من المهالک والأسواء والآفات والعاهات کلها برحمته، فانه ولی ذلک والقادر علی ما یشاء وکان لنا ولکم ولیا وحافظا، والسلام علی جمیع الأوصیاء والأولیاء والمؤمنین ورحمه الله وبرکاته وصلی الله علی محمد وآله وسلم تسلیما.
«کمال الدین و تمام النعمه،ج۲، ص۷۸۷»
چرا نام علی (ع) در قرآن نیامده است؟
اینکه چرا نام امام علی (ع) در قرآن ذکر نشده است، سوالی است که بارها شنیده شده و ذهن افراد را درگیر خود کرده است و بعضا دستمایه شبهه افکنان و غرض ورزان شده است؛ از این رو با محمدعلی موحدی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی در این باره به گفتگو پرداخته ایم که در ذیل می آید:
اگر حضرت علی (ع) جانشین پیامبر (ص) است، چرا نامی از ایشان در قرآن نیامده است؟
این سوال زیاد پرسیده می شود اما باید گفت فرض این سوال از اساس صحیح نبوده و نمی توان گفت که نام ایشان در قرآن نیامده است بلکه طبق راویت حفص از عاصم که قرآن مکتوب مطابق آن نگاشته شده، اندیشمندان شیعه و اهل تسنن یک آیه را روایت کردند که نام حضرت (ع) در آن عنوان شده است و سوای آن، روایات، روایات متعددی از بزرگانی مانند شیخ صدوق، ابن شهر آشوب و عده کثیر دیگری موجود است که در مقام نظر حکم به این موضوع می کنند.
کدام آیه است که نام حضرت علی (ع) در آن ذکر شده است؟
آیه ۵۰ سوره مبارکه مریم:” وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا؛ و به آنان از رحمت خود [چیزها] بخشیدیم و بر ایشان نامی نیک و آوازه ای بلند بر جای گذاشتیم.”
اما ماجرا در این آیه به این ترتیب است که حضرت ابراهیم (ع) از خداوند لسان صدقی را می خواهد که در آیه ۸۴ سوره شعرا به آن اشاره شده است” وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ” و استجابت آن در آیه ۵۰ سوره مریم ذکر می شود. استجابت این دعا نه تنها برای ابراهیم(ع) بلکه برای اسحاق(ع) و یعقوب(ع) و البته به نظر می رسد تمام پیامبران صورت گرفت. اما روایت در این زمینه بسیار است و در منابع شیعه، چهارده روایت، در منابع اهل تسنن یک روایت و در منابع زیدیه یک یا دو روایت پیرموان این موضوع به چشم می خورد.
به چند روایت در این زمینه اشاره بفرمایید.
روایت صحیح السند شیخ صدوق در کمال الدین:
حدثنی أبی و محمدُ بن الحسن (رضی الله عنهما) قالا: حدثنا سعدُ بن عبد الله، عن یعقوبَ بن یزید، عن محمدِ بن أبی عُمَیر، عن هِشام بن سالم، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: … ثم غاب إبراهیم علیه السلام الغیبه الثانیه حین نفاه الطاغوت عن مصر فقال: (وأعتزلکم وما تدعون من دون الله وأدعوا ربی عسى ألّا أکون بدعاء ربی شقیا) فقال الله تقدس ذکره بعد ذلک – (فلما اعتزلهم وما یعبدون من دون الله وهبنا له إسحق ویعقوب وکلا جعلنا نبیا ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا[مریم/۴۹و۵۰]) – یعنی به علی ابن أبی طالب علیه السلام لأن إبراهیم علیه السلام کان قد دعا الله عز وجل أن یجعل له (لسان صدق فی الآخرین[الشعراء/۸۴]) فجعل الله عز وجل له ولإسحاق ویعقوب (لسان صدق علیا) یعنی به علیا علیه السلام.
ترجمه: پس از آنکه ابراهیم(ع) برای دومین بار از مصر خارج شد و غیبت نمود، گفت:«و از شما و [از] آنچه غیر از خدا مىخوانید، کناره مىگیرم و پروردگارم را مىخوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.» (مریم/۴۸) پس خداوند بعد از این دعای ابراهیم(ع) فرمود: «و چون از آنان و [از] آنچه به جاى خدا مىپرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و هر کدام را پیامبر گردانیدیم. (مریم/۴۹) و از جانب رحمتان بدانها بخشیدیم و برای ایشان لسان صدقی قرار دادیم که علی(ع) است.» [حضرت صادق(ع) پس از عبارت (وجعلنا لهم لسان صدق علیّاً) فرمودند:«یعنی به علیاً علیه السلام.» [و این جمله بدین معناست که] یعنی خداوند از آن لفظِ (علیّاً) علی(ع) را قصد کرده است. زیرا ابراهیم(ع) از خداوند خواسته بود که برای او در میان آیندگان زبان راستینی قرار دهد. پس خداوند عزوجل برای او و اسحاق و یعقوب لسان صدقی را قرار داد که «علی» است، یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام است.
روایت صحیح السندِ علی بن ابراهیم در تفسیر قمی
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر «القمی» روایتی را از امام حسن عسگری(ع) نقل می کند:”وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا یعنی أمیرالمؤمنین علیهالسلام. حدّثنی بذلک أبی عن الحسن بن علی العسکری علیهالسلام( تفسیر القمی، ج۲ ص ۵۱، ذیل آیه ۵۰ از سوره مریم)
در منابع اهل سنت:
حاکم حسکانی از مفسران بنام اهل تسنن در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل» حدیثی را ذکر می کند که به نوعی به شأن نزول این آیه اشاره دارد:
پیامبر (ص) فرمودند: آن شب که مرا به معراج بردند، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل کرد به من گفته شد که چه کسى را جانشین خود براى اهل زمین قرار دادى؟ گفتم: بهترین اهل آن على بن ابى طالب (ع) برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمویم را. گفته شد: اى محمد (ص)! آیا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانیان. به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن، همانا من على اعلى هستم و نام او را از نامهاى خود مشتق کردم و او را على نامیدم، پس جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مىرساند و به تو مىگوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: « وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا، وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا؛ و بخشیدیم به ایشان از جانب رحمتان و قرار دادیم برای ایشان لسان صدق که علی(ع) است».(الحافظ الحاکم الحسکانی ، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص: ۴۶۳)
هم چنین علامه شهاب الدین شافعی نیز چنین روایتی را نقل می کند:
العلامه شهاب الدین أحمد الشیرازی الحسینی الشافعی(من علماء المخالفین) قال: و عن علاء بن فضیل قال: سألت أبا عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام عن هذه الآیه (وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا). قال : هو(بی شک «هو» در این عبارت به اقربِ مراجع یعنی «علیا» باز می گردد.) علی بن أبی طالب علیه السّلام(توضیح الدلائل ص ۱۶۴)
با این توصیف حتی اما اگر فرض را بر این بگذاریم که نام آن حضرت (ع) به طور کلی در قرآن نیامده یا واضح ذکر نشده یا چرا تصریح به خلافت ایشان نشده، باید گفت آیات فراوانی برای اثبات امامت ایشان موجود است، اما اینکه نام ایشان و حتی سایر ائمه معصومین (ع) در قرآن ذکر نشده به این دلیل است که اگر این اتفاق می افتاد، انگیزه ای برای منافقان و مخالفان به وجود می آمد تا دست به تحریف قرآن بزنند و در نتیجه قرآن امروز از آن اعتبار خود بی بهره باشد یا اساسا قرآن را از ریشه انکار کنند!
صحت این ادعا موضوعی است که بخاری آن را شش تا هفت نوبت در کتاب صحیح خود ذکر کرده و اشاره می کند که زمانی که پیامبر(ص) در بستر بیماری بودند در روز پنجشنبه کاغذ و قلمی طلب کردند تا وصیت نامه ای بنویسند، خلیفه دوم مقابل این کار پیامبر(ص) می ایستد و ایشان را به هذیان گویی متهم می کند!
بنابراین این افرادی که حاضر شدند برای رسیدن به مقصد خود، سخن پیامبر(ص) را بی اعتبار جلوه دهند، اگر پیامبر (ص) وصیت نامه ای مرقوم می کردند باز در معرض اتهام هذیان قرار می گرفتند و این کار فایده ای نداشت، بلکه می توان گفت اگر وصیتنامه با آن شرایط اتهام نوشته می شد، زائده و آسیبی به وجود می آمد و آن عبارت بود از اینکه همان افراد چه بسا بخش های دیگری از سخنان و روایات پیامبر(ص) را با این بهانه که مثلا فلان روز پیامبر (ص) عصبانی بوده و این حرف را زده یا روز دیگر ایشان حال خوبی نداشته و بیمار بوده، از اعتبار می انداختند. بنابراین یکی از دلایلی که پیامبر(ص) از نوشتن وصیت نامه منصرف شد، این بود که باب تهمت به سخنانشان باز نشود و این وصیت نامه نه تنها فایده نداشت، بلکه در آن شرایط آسیب می رساند که می توانست حتی تا پای بی اعتبار کردن قرآن و تحریف آن پیش رفته و امروز ما به غیر از مساله امامت، باید بر سر موضوع عدن تحریف قرآن هم بحث می کردیم.
این سخن شما با عدم قدرت خدا در تضاد نیست؟ آیا نمی توان گفت طبق آیه ۹ سوره حجرات که می فرماید:” إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون؛ ما این قرآن را که مایه تذکر است نازل کردیم، و ما به طور قطع آن را حفظ خواهیم کرد” می شد نام حضرت (ع) در قرآن ذکر شود و خود خدا از تحریف آن جلوگیری کند؟ به عبارت دیگر آیا خدا این قدرت را نداشت که در صورت ذکر نام علی (ع) در قرآن از تحریف آن جلوگیری کند؟
در این که خدا اراده کرده است تا قرآن تحریف نشود، شکی نیست اما ذات اقدس الهی برای تحقق اراده خود اسباب و عللی می چیند و مجرای اراده خدا برای اینکه تخریف تحقق پیدا نکند، این است که آیات حساسی که مخالفان و منافقان را تحریک می کند، به طور مستقیم در قرآن ذکر نکند؛ در واقع استراتژی و اسباب خدا همین است. از طرفی چون تحریف هزینه بردار است و منافقان قطعا در این زمینه با مخالفت امت روبه رو می شوند و تا مجبور به این کار نشوند دست به تحریف نمی زنند، اگر آیه ای نازل می شد که مجبور به تحریف می شدند، این کار را می کردند. اما خدا دست مردم را نمی بندد و از سوی دیگر به گونه ای آیه نازل نمی کند که انگیزه ای برای تحریف به وجود آید.
خبرگزاری شبستان
دختری که عاشق چادر شد
من دختر آن روزهای ایرانم و مادر این روزها …دوره ای که من به چشم دیدم ، در کوچه و بازار، آدمهای رنگ باخته به دنیا زیاد بود .یکی مشروب میخورد و یکی مستی اش را فریاد می زد.یکی لباس نچندان لباس می پوشید و آن یکی نگاه نسبتا عاشقانه میکرد.
آن روزها چادر رنگ مشکی امروزش را نداشت. یادم هست مادرم چادر گل دار سر میکرد و عجیب به آن مقید بود.نمیفهمیدم چرا… نپرسیدم حتی.. اما دلم میگفت ، دل بند چادرش شده.. کوچکتر که بودم چادرنماز سر میکردم، و خیلی هم دوستش داشتم.
وقتی کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم، مادر مریض شده بود و برای درمان مکرر به بیمارستان میرفت و بستری می شد. میگفتند سرطان خون دارد .. .در بیمارستان اجازه نمیدادند که ببینمش. سنم کم بود.یواشکی، و به هر ترفندی که بود ، خودم را به اتاقش میرساندم. تا مادر عزیزتر از جانم را ببینم.یکبار که توانسته بودم به دیدار مادر بروم دیدم مادرم فقط اشک می ریزد… گریه، گریه، ..
دلم گرفت،میخواستم مادر همیشه مهربان و خنده رویم را ببینم اما او ناراحت بود.ماجرا این بود که آن روز او را برای عکسبرداری برده بودند، مادر هم به ناچار روسری اش را برداشته تا عکس بگیرند.و حالا مثل ابر بهاری گریان بود.نمیخواست مردی او را ببیند..روزهای بعد هم که ملاقاتش رفتم، بخاطر آن مسئله ، گریه میکرد و ناراحت بود.گفتم که ، مادر عجیب مقید بود..
خلاصه بگویم ؛
بزرگتر که شدم،سرطان مادر را از آغوشم ربود، من ماندم و خاطراتم.ماندم با خاطره لحظه های شیرین با او بودن.. وقتی یاد آن گریه هایش می افتم یا وقتی به یاد رو گرفتن هایش می افتم؛ دلم می تپد برای چادر!چادری که مادر حتی بخاطر مریضی اش، نمیخواست از دستش بدهد
حالا که فکر میکنم ، تقید مادر، دل من را هم مشتاق کرد.دیدم آنچه مادر را به سمت چادر و حجاب میبرد، مرا هم شیفته کرده ..و مثل سربازی که اسلحه بر دوش دارد، همیشه چادر به سر کردم، برای همیشه… و حاضر نیستم اسلحه ام را زمین بگذارم. به هیچ قیمتی …
باشگاه خبرنگاران
راستش را به ما نگفتند …
راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند.
گفتند: تو که بیایی خون به پا میکنی،جوی خون به راه میاندازی و از کشته پشته میسازی و ما را از ظهور تو ترساندند.
درست مثل اینکه حادثهای به شیرینی تولد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند.
ما از همان کودکی، تو را دوست داشتیم. با همه فطرتمان به تو عشق میورزیدیم و با همه وجودمان بیتاب آمدنت بودیم.
گرچه حاضر نیست اما ناظر است…
بار دیگر جمعه و بار دیگر گریه در فراق یار.
بار دیگر تنهایی و بار دیگر یاد آن دلدار غایب از نظر .
بار دیگر ما و دردها و آرمانهایمان که همگی در منظومه انتظار تفسیر می شود و با نفس کشیدن در هوای یار، معنا می یابد.
ما در آستانه جمعه، خاطره هایمان از مولای مظلوم منتظر، رنگی دیگری می گیرد.
رنگی از جنس عطش دیدار و نجوای بیقرار هواخواهان کوی دوست.
او که گرچه حاضر نیست اما ناظر است.
و گرچه خورشید ناب و تابناکش از پس ابر غیبت می تابد، اما شمیم درکش، برای دلهای آماده و ظرفیتهای پالوده از گناه و غفلت، می تپد.
آری؛ جمعه که از راه می رسد، دلهای بی تاب یاران حقیقی و منتظران واقعی حضرت صاحب الزمان(عج) شور و شیدایی دیگری می گیرد.
شور امید و شیدایی انتظار؛ انتظاری که از پس قرنها، میراثی عظیم و عزیز و سبز و سرخ برای اهل دل برجای نهاده و هم غم غربت و هم شوق آمدن را برایش به ارمغان آورده.
جمعه نبض تپنده روزهای هفته است و خلوت انس لحظه های مومن در طول شب ها و روزهای هفتگانه ای که خداوند برایش تدارک دیده.
طبقه بندی موضوعی
آخرين مطالب
-
موز خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
پرتقال خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
سیب خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
کیوی خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
سه معما که برای مایکروسافت بی جواب ماند
پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ -
30جمله کوتاه از سخنان امام خامنه ای در خصوص جنگ نرم
جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ -
شبکه های اجتماعی و نگاه های جنسیتی
جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ -
ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست
شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ -
زندگی یعنی وقف او شدن ..
پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴ -
تقدیم به رهبر عزیز
پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۹۴