بایگانی
- بهمن ۱۳۹۴ (۵)
- دی ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۹)
- مهر ۱۳۹۴ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۹۰)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۳)
خلاصه آمار
پربحث ترين ها
-
بردگی نه زندگی
نظرات: ۵ -
زندگی یعنی وقف او شدن ..
نظرات: ۳ -
همه بدبختیهای بشر
نظرات: ۲ -
-
-
تو مرا بردی به شهر یادها
نظرات: ۱ -
نامه ای به صادق زیباکلام
نظرات: ۱ -
اشعار و مدایح ولادت امام رضا (ع)
نظرات: ۱ -
دختر خوب کیست؟!
نظرات: ۱ -
یاامام رضا(ع)
نظرات: ۱
محبوب ترين ها
-
۵۵۰ -
۵۳۶ -
۵۸۹ -
۴۲۶ -
۳۴۳ -
۵۱۲ -
۵۶۵ -
۳۶۲ -
۳۲۴ -
۵۶۰
مقصد اصلی شان پنجره فولاد تو بود...
تا ملائک همه پر را حرکت می دادند
دور تو، قرص قمر را حرکت می دادند
به طواف تو زمین بار دگر می چرخد
چون که خدام تو در را، حرکت می دادند
پرچم و گنبد و گلدسته برای زوّار
به خوش آمد، همه سر را حرکت می دادند
صبح خدّام تو بودند که با جاروشان
از کف صحن، سحر را حرکت می دادند
مقصد اصلی شان پنجره فولاد تو بود
کودکانی که پدر را حرکت می دادند
نوبت عصر شفایت به سرِ شانه ی صحن
دستها، چند نفر را حرکت می دادند
اینقدر جوانان حزباللهی را به اسم افراطـی نکوبند
گزارشی از ریشهها و پیامدهای هشدار صریح رهبر انقلاب
اینقدر جوانان حزباللهی را به اسم افراطـی نکوبند
مهرداد میناوند
کاسپارف معروف، در بازی شطرنج به یک آماتور باخت ، همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند و او اینگونه عنوان کرد، در بازی با او نمیدانستم که آماتور است ،برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت میگشتم، گاهی به خیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم،آنقدر در پی حرکت های او بودم و دنبال رو مسیر او شدم،که مهره های خودم را گم کردم،بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر مهارت نداشتن بود و فقط مهره ها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشه ای بودم که وجود نداشت، بازی را باختم اما درس بزرگ تری یاد گرفتم که تمام حرکت ها از سر حیله نیست ، آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم به دنبال نقشه هایش میگردیم،انجاست که مسیر را گم میکنیم، میبازیم ....
امام خامنه ای
اهمیت تفکر زن در جامعه
زن تنها خود به راهی نمیرود، مردها را در آن میبرد؛ اهمیت تفکر زنان در یک جامعه در این است.
لبیک یاخامنه ای
این صدا را حتما دانلود کنید !
می گم مجنونم، ولی نماز اول وقتمو نمی خونم.
می گم مجنونم ، میگم مدیونم.
اما یه عکس شهید نیست رو دیوار خونه م.
پشیمونم، از همه اون نفسهایی که بی تو زدم ...
فیلم جشن تکلیف آرمیتا با هدیه رهبر انقلاب
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» جشن تکلیف آرمیتا رضایی نژاد فرزند داریوش رضایی نژاد از شهدای هسته ای کشورمان برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب به مناسبت جشن تکلیف آرمیتا یک جلد کلام الله مجید با دست خط خودشان به وی هدیه کردند.
آرمیتا در این مراسم در پاسخ به خبرنگار که از او پرسید مرجع تقلیدت کیست؟ با لحن با نمک کودکانه اش گفت: حضرت آقا.
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، متن دست خط رهبری بر قرآن اهدایی به "آرمیتا" به این شرح است:
- بسمهتعالی
جشن تکلیف بر آرمیتای عزیز مبارکباد
امیداست در پرتو قرآن، خوشبخت و در راه آرمانهای قرآنی ثابت قدم باشد انشاالله
سید علی خامنهای
یاصاحب الزمان
یک جمعه می بینید نگاه شرقی من / خورشید پیدا می شود از غروب دنیا.
آقا نماز جمعه ی این هفته با تو / پای برهنه آمدن تا کوفه با ما...
کوتاه نوشت
مذهبی ادبی هنر دلنوشته ویژه ها رنگارنگ
قدم ها را محکم بر
زمینی می گذارم
که آخر من را بر
خود فرو می برد ...
منتخب یادداشت های استادپناهیان
آدم اول از وجود خدا آگاه میشود، بعد با صفای باطن به خدا ایمان می آورد، بعد با تلاوت قرآن با او آشنا میشود، بعد با عمل به دستوراتش به او کمی نزدیک میشود، بعد با مناجات و دعا با خدا انس میگیرد، بعد با تواضع و محبت به دوستان خدا و خدمت به آنها نزد خدا محبوب میشود، بعد عاشق خدا میشود.
داستانهای استاد
نموداردرختی انتظار
از غــدیـــر تــا عـــاشـــورا
کدام برنامه تلویزیونی مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت؟
تنها دو قدم تا رضایت امام زمان (عج)
ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟...
"طنز"دیگر قدر قلم را نمی دانیم
دیگر قدر قلم را نمی دانیم
حرمت و جای حرف و نوشته ها به چالش کشیده شده اند
قبلا ها دست هایمان را مشت می کردیم و قلم در دست می گرفتیم
بهای کاغذ های گران می پرداختیم
و حرف حساب می زدیم
انقدر که هرچه می نوشتیم قلممان کوچک تر می شد در برابر عظمت نوشته ها
راحت پاک نمی شد هر انچه حک می شد
اگر هم پاک می شد لکه ی سیاهی می ماند تا حواست را بیشتر جمع کنی
تا هرکسی هم که خواست آن را بخواند ، بداند که این متن خطا داشته است
عجب دنیایی شده است ، حرصم را در می آورد
آخر خودم همین متن را بدون در دست داشتن قلمی که اینگونه ستایشش کردم نوشتم
و دارم صفحه ی گوشی ام را لگد می کنم
وقتی مینویسم حس می کنم باید چیزی را بکوبم .... نه بسازم ... نه حک کنم ...
نشد هم پاکش می کنم
اصلا صفحه ی بعد ، چیزی که زیاد است جا ...
اشتباه هم نوشتم کسی نمی فهمد
اشک هم ریختم جایش نمی ماند
عاشقان عباس
یاعلی
او همان شنواى داناست
راستش را به ما نگفتند …
راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند.
گفتند: تو که بیایی خون به پا میکنی،جوی خون به راه میاندازی و از کشته پشته میسازی و ما را از ظهور تو ترساندند.
درست مثل اینکه حادثهای به شیرینی تولد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند.
ما از همان کودکی، تو را دوست داشتیم. با همه فطرتمان به تو عشق میورزیدیم و با همه وجودمان بیتاب آمدنت بودیم.
طبقه بندی موضوعی
آخرين مطالب
-
موز خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
پرتقال خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
سیب خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
کیوی خشک
سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ -
سه معما که برای مایکروسافت بی جواب ماند
پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ -
30جمله کوتاه از سخنان امام خامنه ای در خصوص جنگ نرم
جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ -
شبکه های اجتماعی و نگاه های جنسیتی
جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ -
ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست
شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ -
زندگی یعنی وقف او شدن ..
پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴ -
تقدیم به رهبر عزیز
پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۹۴